آرينآرين، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره

آرين منيم مارآليم

روزهایی که گذشت

خیلی وقته وبتو آپدیت نکردم قبلا شبها اینکارو میکردم ولی شما الان خیلی دیر میخوابی   ویروس لعنتی  یه روز صبح متوجه شدم پاتو زمین نمیذاری و چهار دست و پا میری بردیمت دکتر گفت ویروسه  10 روز راه نرفتی آزمایش خون دادیم خدا رو شکر چیزیت نبود فقط دکترت گفت 2 هفته طول میکشه تا خوب بشی و چه کشیدم مااااا مردیمو زنده شدیم من از فکرت شبها نمیتونستم بخوابم  همش میگفتی بغلم کنید روزی که متوجه شدیم داری راه میری همه از خوشحالی گریه میکردند آقاجون سرماخورده بود و نمیتونستیم بریم خونشون برا همین از همه بیشتر اون ناراحت بود برا اینکه شبها بتونه بخوابه قرص میخورد روزی که فهمید شما بهتر شدی آقاجونم خوب شد خلاصه اینکه سلامتی از همه چی...
23 دی 1392

سفر نوروزی دبی(اولین مسافرت ارین)

اخرین مطلب سال 91 رو   وقت نشد بذارم با کمی تاخیر سال نو رو به همه دوستان گلم و بازدیدکنندگان وبم تبریک میگم امیدوارم همه سال خوبی داشته باشیم پر از شادی و خوشبختی و سلامتی. به یاری خدا سالم و سلامت رفتیم وبرگشتیم خیلی خوش گذشت من 4 سال پیشم دبی رفته بودم اون موقع شما نبودی من راحتر بودم ولی این بار با همه اذیتهای شما بیشتر از بار اول بهم خوش گذشت. با عمه ناهیدینا رفته بودیم صبحانه رو من و بابا نوبتی میرفتیم میخوردیم چون دلمون نمیومد زود بیدارت کنیم صبحانه شما رو میاوردیم اتاق سوپهای مخصوص صبحانه و فرنیهاشون خیلی خوشمزه بود وای شما بیشتر تست رو دوست داشتی، روز اول برات کالسکه خریدیم کالسکه خودت خیلی سنگین بود و چه کاری خوبی ...
21 دی 1392

تولد 2 سالگی قند عسل من

3 روز پیش تولدت بود گل نازم پنج شنبه 2 آبان مصادف با عید غدیر که یک شب مونده به تولدت اشک تو جمع بود و ذوق میکردم انگار دوباره میخواستم به دنیا بیارمت بماند اونقدر خاطره روز زایمانمو مرور کرده بودم که بهم تلقین شده بود و دلم درد میکرد و استرس داشتم و پایین شکمم تیر میکشید تاااااااااااازه انگار یه نینی هم تو شکمم تکون میخورد والاااااااااااااااااا یچیزی تو دلم اینور و اونور میرفت و لگد میزد بعد همون اشکهای اماده چشمم که منتظر یه بهانه برای سرازیر شدن داشتند پیدا شدو آآآآآآآآآآآآآآآآآآی گریه کردم هی بوست میکردم و فشارت میدادم تو سینم و از ته دلم مامانم مامانم الهی قربونت برم میگفتم یعنی بچه آدمی زاد اینقدر شیرین میشه؟ خدایا به اندازه همه...
21 دی 1392
1